سخنران: وداد فامورزاده
موضوع: کدنویسی برای موسیقی الکترونیک
زمان: دوم مهرماه ۱۳۹۵
مکان: خانه نمایش دا
تهیه کننده: خانه نمایش دا
مجری طرح: نیکزاد عربشاهی
در اینجا تلاش میکنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا برای خلق موسیقی الکترونیک باید در جستجوی کدنویسی برای کامپیوتر باشیم.
در ابتدا دو لغت الکتریک و الکترونیک را تعریف کنیم و تفاوت این دو را مشخص کنیم.
الکتریک به معنای تقویت سیگنال توسط نیروی برق است، مانند گیتار الکتریک که در آن ارتعاشات سیم توسط پیکاپها pickups که همانند میکروفنی عمل میکنند دریافت و به تقویتکننده سیگنال amplifier منتقل میشود، در اینجا صدا توسط سیم تولید شده است و تغییر بنیادین و ماهوی در آن رخ نداده است ولی زمانی که از صدای الکترونیک سخن به میان میآوریم، یا صدا از ابتدا توسط مدارهای الکترونیک ساخته و تولید میشود و یا تغییر بنیادینی توسط مدارهای الکترونیک آن را شکل میبخشد. از اواخر قرن ۱۹ تلاشهایی برای ساخت سازهای موسیقایی الکترونیک آغاز شد که یک نمونه جالب از این سازها، ساز «ترانتوریم» است که اولین نسخه آن در سال ۱۹۲۹ ساخته شد، «اسکار سالا» نوازنده برتر این ساز، آهنگساز و دانشآموخته فیزیک به تکمیل این ساز و شهرت این ساز کمک میکند، در سال ۱۹۳۱ «پل هیندمیت» آهنگساز مهم آلمانی برای این ساز و کوارتت زهی قطعه مینویسد. در سال ۱۹۶۳ آلفرد هیچکاک صداهای sound effect فیلم پرندگان را به اسکار سالا میسپارد، تمامی صداهای پرندگان در این فیلم بوسیله این ساز شبیهسازی شده است.
تا اینجا سخن از سنتز صدا و ساختن صداهای جدید است، اما آن چیزی که ما را به کدنویسی برای کامپیوتر سوق میدهد الگوریتمهای ترکیببندی موسیقایی compositional algorithm است. این تفکر آهنگسازی را شاید بتوان تا قرن ۱۳ ردیابی کرد، زمانی که کلیسا قوانین سفت و سختی برای نوشتن نغمههای «کانتس فیرموس» cantus firmus وضع میکند. در سال ۱۹۵۷ آهنگساز آمریکایی «لجارن هیلر» این قوانین را برای ماشین «الیاک» که از اولین نمونههای کامپیوتر بشمار میرود بصورت کد در میآورد و این کامپیوتر بر اساس این قوانین پارتیتور برای کوارتت زهی تولید میکند. از این پس آهنگساز میتواند نه فقط خالق ترکیببندی صدا composition بلکه خالق قوانین ترکیببندی صدا و یا الگوریتم ترکیببندی صدا نیز باشد. آهنگسازان از همان قرن ۱۳ درگیر الگوریتمهای آهنگسازی بودهاند، پس از کانتس فیرموس، فرم «کانون» و پس از آن «فوگ» و تا آنجا که پس از «شونبرگ» آهنگسازان «سریالیسم انتگرال» در میانه قرن بیستم تمامی عناصر موسیقی همچون نتها، کشش نتها، شدت هر نت را با حل صورتبندی ریاضی به کمک چند تبدیل ریاضی مهم همچون وارونهکردن توالی نتها inversion، وارونه خواندن نغمه retrograde بدست میآورند. پس از جنگ جهانی دوم، آهنگسازانی همچون «ایناکیس زاناکیس» به سراغ روشهای دقیقتر این تبدیلها در نظریه مجموعهها set theory میروند و روشهای دیگر ریاضی همچون فرایندهای تصادفی stochastic processes را نیز به کار میگیرند. هر فرم موسیقی در سبکی مشخص دارای یک الگوریتم ترکیببندی است و تاریخ موسیقی را میتوان در واقع تاریخ تغییر الگوریتمها و قوانین آهنگسازی دانست.
کدنویسی بیشترین امکان همزمان برای ساخت (سنتز) صدا و طراحی این الگوریتمها را در اختیار قرار میدهد. امروزه محصولات تجاری فراوانی برای تولید موسیقی الکترونیک در بازار موجود است، ولی بیشتر این ابزارها با سنتز صدا سر و کار دارند که یا امکانی برای خلق الگوریتمی جدید در خود ندارند و یا این امکان از پیش تعیین شده و محدود است. به عنوان مثال با این محصولات میتوان بخشی از صدا رو در حلقه تکرار انداخت looping. بی شک میتوان با این ابزارها نیز خلاق بود ولی نمیتوان الگوریتم را از صفر تعریف کرد، زمانی که موسیقیدانی نیاز به خلق مواد خام خود از صفر دارد، زمانی که بدنبال خلق الگوریتمهای آهنگسازی است این کدنویسی برای کامپیوتر است که به کمک او میآید. تاریخ موسیقی بازنویسی قوانین حاکم بر موسیقی است. شاید کسی دلش بخواهد با همان قوانین آهنگسازی «فردریک شوپن» و یا «کلود دبوسی» آهنگسازی کند، این قوانین را هم در هر کتاب آهنگسازی میتوان یافت، و شاید خروجی این قوانین بسیار لذتبخش باشد ولی این موسیقی را نمیتوان پیشرو دانست. در واقع الگوریتمی را که هر آهنگسازی در تاریخ از آن استفاده کرده را میتوان توسط کامپیوتر مدلسازی کرد. به عنوان مثال یک ریاضیدان ترک «کمال ابچیاوغلو» در سال ۱۹۸۹ مدلی کامپیوتری با ۳۵۰ قانون طراحی کرد که می تواند کورالهای «باخ» را مدلسازی کند. امروزه فردی میتواند ادعای خلق موسیقی نو را داشته باشد که قوانین ترکیببندی صدای خود را طراحی کند.
نویسنده: وداد فامورزاده